کتاب God of War

من عاشق آن شرور شدم. این اتفاق زمانی افتاد که من دختری بی‌خبر بودم. اما او بی‌رحمانه قلبم را شکست و آن را در یک شیشه محبوس کرد. از آن زمان، قسم خورده‌ام که تا آخر عمر از او متنفر باشم. الی کینگ شاید یک شیطان وحشی باشد، اما من از سر راهش کنار می‌روم. و با او می‌جنگم. تا اینکه در بیمارستان به هوش می‌آیم و می‌بینم که دستم را گرفته است. او کلماتی را به من می‌گوید که زندگی‌ام را برای همیشه تغییر می‌دهد. "ما دو سال پیش ازدواج کردیم، خانم کینگ." بنابراین شروع به بررسی این کردم که چگونه خودم را درگیر این ازدواج کردم. معلوم شد که خاطراتم تاریک‌تر از حال حاضرم هستند. فکر می‌کردم برای طوفان آماده‌ام. فکر می‌کردم می‌توانم چشمان بی‌روح و بی‌تفاوتی‌اش را تحمل کنم. اشتباه فکر می‌کردم. هیچ چیز نمی‌تواند جلوی شوهرم را بگیرد. نه رازهای اطرافمان. نه نفرت بین ما. حتی خودم.

کتاب God of War

کتاب God of War

شما میتوانید نظر خود را در مورد این مطلب بیان کنید.

نام

ایمیل ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

وب سایت

نظر شما

کد امنیتی

حروف بزرگ و کوچک یکسان است.

ثبت